دیدار تو
وتماشای آن نمکینِ نگاه
حظی بود بیکرانه
به یک آن ،به یک باره
وحالا من
ایستاده ام خرسند از
داشتن ستاره ای درآسمان
وچقدر خوشایند است
شب باشد و
تو باشی و
بوی کسی که
غم را ببرد از کاشانه ات
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها