صف به صف صف بسته اند
در آغوش چهلم ابدی
مناظره های خیابانیِ بی انتها ،ولنگارانه
دردها را درقامتی بلند
در وسعت بیکرانه های انتظاری که
لب تر می کنند تشتت ثانیه ها
در کارناوال این روزهای تلخ
وقتی رجز می خواند زجر
در کسوت سکوت آینه ها
وایستاده تماشاگرند خورشیدوار
نقیصه ها را صاحبان خِرد
وسایهی تباهی افتاده بر شانه ی اتاق ها
وقتی کوله پشتی ها پُر است از حسرت
وتسری داده غمها را
به شعرها
اندیشه های مُجاب ِ تعهد
تنها دلخوشیم به اهمیت عشق
واین برگ برنده ما را می برد
به مرز هشدار
وقتی به شماره می افتد نبض ثانیه ها
وآغوش بهشت گشوده می شود
به روی تصویرهای ما
آنگاه که روح؛ سرگردان است
وجسم در تقلای تکاپویی تازه
وما امیدوارانه سلام می کنیم به
بازتاب ابدی سوگندی جدید
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها