در قالبی جدید چون انار
گرداگرد شاخه ای در زمستان
چشم می پالایم زندگی را
از روزن نور
ودرگلویم صدای بوسه
ودر دستهایم سخاوت مهر
روانه است
به سمت
واژه های پرتنش مهربانش
حتی تاریخ ها را
جابجا می بینم
از شنبه به چهارشنبه پرتاب می شوم
کودکی ام را به عاریت می گیرم
آهسته دنبال نیمه گم شده ام می گردم
و نفس می کشم
قهوه های دست ساز او را
که هرشب مرا لبریز می کرد از شور
وپر می داد مرا از غم
آرام آه می کشم!
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها