دومینوی زندگی

شطرنج نگاه احساسی ما

به هر چه هست

به هرچه نیست

راز اینکه تو شاعری

راز اینکه من می نویسم

بودن تو درکیلومترها دورتر

دسترسی هایمان به واژه ها

عمیق احساسی که داریم

سطرهایی که تلاقی نگاهند

درشعر

واین فضای مجازی

که بارور کرده

 اندیشه های سپیدمان را

وقتی آشپرخانه هم بوی باران می دهد

ودر پنجره صدای انعکاس نور

خانه را پرمی کند

از هیاهویی عاشقانه

بوی تند قهوه ی تو

دستچین شعرهایی با طعم دارچین

بوی کتابخانه ی من

عطر صبحگاهی آخرین پیام

هوای شرجی اتاق

گُر گرفتگی ذهنم

لابلای

اتفاق های امروز

وتمرین چشم انتظاری های من

برای تماشای مرسوله هایی که

دانه دانه

پست می کنی…

#علیرضا_ناظمی

2

برچسب گذاری شده در: