به آستانه در ،به آستانه راه

دیده پهن کرده ام به ذوق

دست گشوده ام به شوق

لب نشانده ام به آه …

منی که سالهاست

به یمن فصل های آمدنت

نذر شمع داشتم

حالا چون پروانه

بال می سوزم

سینه سرخ می کنم

تا پاسی از شب

که هوش از سرم ببرد

خیال خواب تو…

#علیرضا_ناظمی

2

برچسب گذاری شده در: