اگر دربیداری به‌سراغم نیایی

گله‌مند می‌شوم ازتو

ازتو

که سالهاست درحسرت دیدارت

شبها وروزها را

به سرشک دیده چشم‌ پالوده ام

غمبار

ودرخواب و رؤیا

جواب سلام هایت رابلند‌بلند داده ام

پس‌حالا به من بگو

مگر می‌شود

توباشی ومن

خجالت ماه رابکشم

تو باشی ومن

شرمنده خورشید باشم

بیا وشبیه رؤیاهای‌سال‌های دورم

برشانه‌هایم چون مرغ دریایی آمین بگو

اقیانوس وار با من مهربانی کن

وچون دریا

بخشنده ،درآغوشم بگیر

شبیه موج با من درآمیز

وچون عطش‌ِ ساحل

با نسیم مویی

کالبدم را

جانی‌دوباره ببخش

تنهایی‌،نه درخواب

دربیداری به سراغم بیا

#علیرضا_ناظمی

1

برچسب گذاری شده در: