در نجوای عاشقانه شعرها
در گرده پاشی گل ها
بر انحنای تاریکی
قدم می زنی
سالهاست
دختر روشنایی ستاره هایی
پرچین دامنت واژه
دهانت عسل
گام دستهایت صوراسرافیل
سالهاست
مأنوسیم به
دلسپردن به رَد پاهایت
بی آنکه تسلیم شویم
به نگاه های هرزه گرد
سیم خاردارهای کوچه باغ ها
برای رسیدن به تو
من از موج های بلاخیز
از دریاهای درد
از بارقه های ساحل امید
ماه هاست ، گذشته ام
بگو چند منزل مانده
تا جاودانگیِ غزل …
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها