این روزها حال شعرهایم خوب نیست

دستهایم به نوشتن نمی رود

ودر پرت ثانیه ها

درگیرم با یقه های ناصاف لباسم

موهای آشفته

وجنگلی از خروارها کاغذ ودفتر وکتاب

که دورم ریخته

این روزها

نام هیچ کافه ای

خوشحالم نمی کند

نه بوی قهوه ای نه…

حتی از قرار هم فرار می کنم

دستانم سوی ادکلن هم نمی رود

اطو هفته هاست خاموش است

باکفشهایم دیگر آن انس همیشگی را ندارم

با چایی قهرم

صدایم دورگه شده

طبعم دیگر گرم نیست

دنبال قرصی آرامشم

خوشبینم به اینکه

با یک تماس خوشحالم کنی

#علیرضا_ناظمی

1

برچسب گذاری شده در: