برای بستن ESC را فشار دهید
از کوچ ساحل آمدی
دریای من
سواره بر موج چشمم
درتسخیر ِ امواج تپنده
به هوای تنفس ساحل
ومن همه تن نظاره
به هیأت چتر زلفانت
در فوج فوج ِ بارش شهابی
از مسیر مهتاب
از مه آلود بیقرار عینکی
در شب زفاف شیشه های شکسته
درمرز نور وتاریکی
آمیخته جان
به بلوغ باور نگاه ماسه ها
بهنگامهی جزر ومد سایه وآفتاب
برخواسته از طلوعی
ونشسته بر گلویی
جاودانه فریاد برمیآورم
آه ،بیداد،فریاد…
از این نفسهای درگلو پیچیدهی
حیرانِ ،حیرانِ،حیران
#علیرضا_ناظمی
سایر نوشته ها
تولدی دوباره
نوشته بعدی
مرور انتظار
نوشته قبلي
Very good https://is.gd/N1ikS2
Very good https://is.gd/N1ikS2