سینه سرخی آسمان
و بدگمانی های من
به رابطه ای که دلشوره هایش
گونه هایم را می شوید
من به درنگ عشق
در کالبد تن واقفم
وحسرت گنجشکی را دارم
که تشنه جرعه ای مهربانی ست
در پاییز زنگار گرفته
وحالا در گذرگاه شهریور
به پیوند مهر دلسپرده ام
در رهوار فصلی که
پایانش
باران
است و
باران
است و
باران
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها