پنجره شاهد بود
من چشمهایم را
در رد قدم های تو جا گذاشتم
واندک زمانی بیشتر نیست
به خواب زمستانی رفته ام
برای دیدنت
در رؤیاهای صادقه ای که
بوی پیراهن تو را
درآن می شود استشمام کرد
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها