بهارآغازرویشدوباره ماست
درجهانی که سودای نامش را داریم
درراهی که دل به اعتبارش سپرده ایم
در مخمصه های پیش رویش
درچارچوب عاشقانه هایش
جایی که زمان درآن متوقف است
ومهربانی درآن متوقع
جایی که زن درآن نور است
زلالهمچون جاری احساس
وچشمهایش دو تصویر قابل ستایش
ودستهایشدلیلی بر اعتقاد و رویش
نگاهشنمادهویتاست
درتردد آدمهای شهر
وسخناو بارزترین کلام وحی وعرفان
شعرش نسیم
واژه هایش افسون رازها
وتقدسش کهکشانیترین دلیل آفرینش
درزمستانی که منتهی میشود
به پنجره های باز ِامید
در قلقلک های مهتابی شبهای شاعران پارس
بیهیچ توضیح دیگری
دروقت اضافه
که انگشتمی کشد
بر اساس آفرینش
تواضع کلام آن فرشتهیآسمانی
زن…زن…زن…
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها