موسیقی چشمهایش گیرا بود
وهُرم نفس هایش را می شد
درهوای کوچه حس کرد
لباسهایش رایحه ی گلهای بهاری داشت
لبخندش صمیمی بود وکمی غمناک
آهسته می خندید
وموهایش در مسیر باد
رقص کنان ترانه خوان بودند
شانه هایش می لرزید
دستهایش عرق کرده بود
تنها بود…
مرد شاعر ترا می گویم
دیروز از کوچه که رد می شد
چقدر تنش بوی دلتنگی می داد
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها