قیل وقال هر بامدادی
راحت می کند خیال هر پرنده را
واکنون در شاهراه این ورجاوند آرزو
گنجشککی را مانم
با قلبی لرزنده
که ترس ، همه ی جانش را در بغل گرفته است
بی آنکه دغدغه اش آب ودانه باشد
من عاشق زیسته ام
عاشق می مانم
وعاشق خواهم مُرد
زندگی چیزی شبیه
آب تنی در تشت باران است
همينقدر ساده
همینقدر دوست داشتنی
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها