لابلای سطرهای کتاب جستجوگرم دستهایی را به امداد تا یارم باشد در سطرهای تنهایی ودر انزوای شعرهای…
درمقابل بوی قهوه ی تو سکوت جایز نیست ! باید تمام قد ا ی س ت ا…
من از شهر اجدادی شما خاطره ها دارم ودرسلول های تنم زنگ بیدار باش صبحگاهش هنوز آوای…
درجنون دلتنگی وقتی نیستی روی مرز تنهایی راه می روم کرت های فاصله را می شمارم خزان…
دستهایم را می کشم پر می شود از تو درتلنگری که به من می زند وجودت پرسه…
بی آغوش تو شبیهم به مزه ی دلمردگی بادکنکی خالی از هوا بادبادکی رقصان در دستهای…
چکامه های عشق چکامه های شور تو از تبار رهن واژه های درد آمده ای سر بر…
از نا اهلی روزگار دوری کن ودر بسیط گستره ی مهر،عشقت را جار بزن خوب نگاه کن…
زنی لبریز مهربانی با چشمهایی لبالب اشک که پرنده بودن را هزار بار تجربه کرده است درکنج…
بوی رنگ بوی اِشغال خانه توسط قلم موها بوی مهربانی های لبریز آفتاب تو شبهای بی درنگ…