دلم آشیانه ای می خواهد لابلای درختان کنار کلبه جنگلی در مسیر آتش ودود قلیان فضایی شاعرانه…
برای ساعت عاشقی بی چشمداشتی از زندگی نفس های عمیق می کشم در هوای زلال عطر گلهای…
دست وپا می زند شیدایی های مکرر من وچقدر اما و اگرها داری درسی تازه بگیز از…
چگونه از تو ننویسم دراین هوای برفی حالا که گنجشکِ سرما زده بر دیوار مشترک مان عز…
هیچ کس نفهمید شهریور قصد ماندن نداشت تیری انداخت و رفت تو آمدی برای ماندن ومقصود تو؛…
درشهر ما هیچ کوچه ای بن بست نیست همه آنها آغوش های بازی هستند که خستگان ناامید…
دستهای تو سرنوشت های همیشه را رقم می زنند فصل ِ گلگون ِ لبخند ها چترِ بارانت،…
شعرهایم بال پرواز ندارند گاهگاهی مرزهای خیال را در می نوردند تا چشمهایت را ببوسند #علیرضا_ناظمی…
به من بگو چه نسبتی ست میان تو وبهار بگو از کدام کوچه می آیی که تمام…
در هوای چهارباغ گیسوی تو پاییز را نفس کشیده ام وحالا در بی گمانی لحظه ها ساعت…