حوصله شنیدنش را داری
بیا تا از راز دلم با توبگویم
تنها دلیل عاشق شدنم
و
تنها علت شاعر ماندنم
اورا دوست دارم
از سمت فاصله آمده بود
لباسی راه راه به تن داشت
به شعر دلبستگی داشت
از تنهایی می ترسید
وتنها دوستی که داشت
پنجره بود
با آفتاب کنار می آمد
سایه را دوستش می دانست
و امید را ،امید را…
تا ژرفای وجود می پرستید
هنوز هم دوستش دارم
اهل معاشرت است
با پرنده ها مهربان است
با گنجشک ها رفاقت دارد
وبرای من همیشه از
سالهای دور می گوید
از سالهای بغرنج رنج
از سالهای متمادی فراق
از سالهای ممتد اشتیاق
وبرایم تازگی دارد این احساس عمیق
که مرا رهنمون می کند به
لحظه های کودکی اش
به فاصله ای که بین ما افتاد…!!
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها