زیبا شده ای
واین چیز کمی نیست
قشنگ تر از همیشه
و با چرخش سکان ابرها پایین می آیی
شبیه باران پاییزی
که سستی را می برد
وبا خود انگیزشی لبریز حظ
به همراه می آورد
از سر درختان روسری می کشی
صید دلها می کنی
وخفقان بیدار ِدر شهر را
بیرون می بری
تا گزندی بهوسوسهانگیزی ماه نرسد
ملاقات دیگری با لبخندها داری
ودر پوست شب پرسه می زنی
به موعد قرار نزدیک می شویم
برمی خیزی از دل آبان
وبهارگونه ،گونه های گَون ها را
به اشک مهر شستشو می دهی
با سارها خلوت می کنی
دست درآغوش کبوترها
وبه عمق باور گنجشک ها دقیق تر می شوی
مقابل من … می ایستی
وپهلو به پهلو
به حرفهای دلتنگی من
تنه می زنی
من بیقرار می شوم
وتو احساس را در من زنده میکنی
قشنگ تر از همیشه
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها