از بندجامههای چرکین
لبریز از ترکهایی که برپوستم جوانه زدند
گریختم
از زخم زنجیر هزاره ها
در مارپیچ خزنده ی ناملایمت هایی که
پشتم را
به خاک بی آبی می ساید
تا فریادِ خشکِ آن را بشنوم
و اکنون پناه می برم به
ناقوسی که از بامِ چشمانت
آوازِشکستن قفلها را
در سکوتِ شب میدزدد
#علیرضا_ناظمی
نمایش دیدگاه ها