پرنده‌ای

پس از زادنم، پرید

و من

تبدیل شدم از انسان به پرواز

و اکنون مردی خوشبختم

مردی با آسمانی تماشا

و نگاه‌هایی که لبریزند

از:

پر

پرندگی

پرواز

و این روزها

در من

نگاهی نو جوانه زده

با قامتِ شعر

و غروری قجری

و نجابتی قَدَر

با نشاطی صبحگاهی

پرسه زن در دل شب‌های بی‌کسی‌ام

شبیه پیچکی پیچیده

بر پهنه‌ی پنهان شاخسار مهر

در هیئت لبخندی نفس‌گیر

او آمده تا باب سخن باز شود

و تمام من

شاعر شوند

به ترفند نگاه مهربانش…

#علیرضا_ناظمی

3

برچسب گذاری شده در: