برای بستن ESC را فشار دهید

0 1
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

دستت را به من بده از ماندن حرف بزنیم ودل بدهیم به اشتیاق به وصل وبا شعر پیوندمان را عمیق تر کنیم راز با کوچه بگوییم محبت را بین همه تقسیم کنیم شعف بنوشیم برای درختان لا لایی بگوییم وبه توافق بین دستانمان ودفترها دلخوش…

0 1
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

تو گندم درو می‌کنی من چشمهای تو را وچقدر دوست داشتنی ست این احساس لبریز لبخند طلایی گوشواره های تو طلایی خوشه های گندم وحظ نگاه من در دالانی که لبریز است از دوست داشتن های مدامت و واژه هایی که بودنت را شعر می…

0 1
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

کوزه های لبالب از آب شانه های صبر و دخترکان درد ، دخترکان داغ دختران آه، دخترکان اشک وحالا در دراز دامنی کلام ها چه کسی از سختی این گل های مرمرشک گل های شور واشک سخن می کند فردا در قیامت نیامده پاسخ ها…

0 1
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

شبیه ماهی های قرمز دور خودم می چرخم وسراغ تو را می گیرم هیچکس تا به حال به رفتار من ظنین نشده است همه می گویند : ماهی عید است آمده تا سفره های عید را زینت دهد غافل از اینکه به همه ی خانه…

0 1
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

مرا به اسارتی همیشگی می برد همای سعادت غارتگرانه ی گیسوان رها در باد تو تا خوشه چین خرمن اندیشه ی ابرو وباد ومه وخورشید وفلک باشم ودر سایه سار خیال نمکین تو پیوند بزنم آفتاب وماهتاب را به گُرده شب به تمنای وصال ……

0 1
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

در تماشایم دامگه گل ها را در حوالی تو تا به تاراج برند از ابریشمین گیسوانت رشته رشته نرمینه های احساس را به ترفندها پنجه از حسادت به دیوار می کوبم و از آتش خشم فریاد بر می کشم از جای به ناگهانی می جهم…