برای بستن ESC را فشار دهید

0 19
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

شبیه بید مجنونم سرافکنده به رهوار آغوش گشوده به کوچه تا خانه زاد سایه ها باشم در خنکای موج گیسو های یار پاییز بهانه رقصیدن شد تا خانه تکانی غبار دلها باشد من به لطافت ابری نگاهت  ایمان دارم … هر روز صبح قبل از…

0 28
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

شورانگیرند عاشقانه هایت من به این غمزه ی بدیع واژه ها در ساحت بکر تصاویر ناب نگاهی تازه دارم پیشتر از آنکه بیایی ونشاط پنجره های باران خورده باشی در سطر چینی های هر سپید ودرآغوش خود نقاشی کنی مرا در قابی از آینه گردانی…

0 19
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

یادت باشد خزان را تو بهانه بودی لبخند زدی شاخه ها لرزیدند و از دهان باد بوسه ها افتادند تو اخم کردی ابرها باریدند و از گوشه ی غمزه ی نگاه تو پاییز سرد شد من به خود پیچیدم مهر خاطره شد اجاق دلمان گرم…

0 21
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

یک گل ، صد گل ، صدها گل توآمده بودی با دسته گلی دردست زمین وزمان را بهم دوختی چشم ها مات حضور تو اندیشه درتمنای درک وجودت ومن که محتاط نفس می کشیدم در هوای تو گیسو به باد سپرده بودی روسری بسته به…

0 24
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

از فصل لبخندهای شیرین از فصل وداع های تلخ از فصل نگاه‌های گرم از فصل کوچه های سرد آمده ای با آغوشی شعر و شالی که طعم اشکهای تو را می دهد و لبریز است از حرمت نگاه های سرخ شده من به گردن آویز…

0 25
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

آغوش تو پُر است از دلتنگی و چشمهای من پر از خواهش ما چقدر به الزام این تبادلات فرهنگی واقفیم وقتی از سرمان دردهای مُمتدِ بی حوصلگی های مُدام و خواستن های بی وقفه بالا می رود این آخرین رایزنی من با تپش تپشِ نفس…

0 34
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

از وقت طلوع ستاره تو سالها گذشته است دیگر به استمداد ستاره های قطبی فکر نمی کنم از خوشه پروین استمداد نمی خواهم دلم را به مشقت راه در بیابان های تفتیده گره نمی زنم به تنها چیزی که می اندیشم قبله‌گاه نگاه توست من…