برای بستن ESC را فشار دهید

0 2
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

بر تار وپود هستی نقش تو جاودانه خواهد ماند مابین لچک ترنج های حوالی قیطران مهر آشفته حالی هایت را از تو دور می خواهم به خط سرخ دل مشغولی هایت تیغ خواهم کشید تو بالا وبالاتر خواهی رفت من به اهمیت واژه های نگاهت…

0 5
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

از سرزمین نور آمده بودی با گیسوهایی مشوش سربه زیر مثل همیشه نگاهت همه تن تکاپو وجودت همه تن چکامه ودر خاطر افسرده ی من پا نهادی دهانم واژه شد غزل پا گرفت وهزار افسوس که خواب مرا صدایی به هم زد افسوس ،افسوس و…

0 2
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

در کوران روزهای درد حمایت تو همیشه توشه راهم بود من شبیه مسافری غریق توهمچون ناجی از بیراهه های امنیت و آسایش آمدی بهار آوردی وشاعرانه ی احساسم را تلطیف کردی آرامشم را مدیون توام #علیرضا_ناظمی 1

0 3
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

خورشید تابنده درختهای سریه فلک کشیده سایه های گسترنده همه ایستاده اند تا جملگی یک چیز را بگویند: هرجا از تو نام ونشان است تقدس آنجا معنا می شود من با حضور قلب به باور عشقِ مقدس تو ایمانِ قلبی دارم چیزی شبیه به پرستش…

0 5
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

دل آشفته در نازکای خیال گره زده دیده را به زمان ودر نگاه غمبارش چه تاسفی عمیق در حوصله عصرگاهی اش پاگرفته فروغ در نگاهش زاده می شود وسهراب درانحنای عرصه ی حضورش ریشه دوانیده کاش غمها زاده نمی شدند کاش غصه ها مقطوع النسل…