برای بستن ESC را فشار دهید

0 15
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

درگذر زمان رنج بردیم و گونه هایمان ترشد به داغ سهم ما چقدر از این زندگی غم بود وغم بود وغم وچقدر ما آدم های صبوری بودیم که ایستادیم وایستاده گریستیم وگریستیم وگریستیم بی آنکه براین دردها پلکی بزنیم حالا سهم ما از این کاشانه…

0 4
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

دستهای تو برشانه ی من چتر حمایتی ست همیشگی تو آمدی زندگی معنا گرفت واژه ها شعر شدند ودر ازدحام تنهایی من بوی تو پیچید فرمان زندگی را به دستم داد وحالا دارم نقش سیمای تو را در دلتنگی شعرهایم نقاشی می کنم #علیرضا_ناظمی 1

0 8
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

تصویر زیبای تو  کنار شاخه ی گل رز فرتوری بود از هرچه زیبایی وسهم من از آنهمه قشنگی لبخندهای نمکین توست در شعرهایم که بی هوا می آیی ودلبری می کنی واژه ها بی حضورت ناکار آمدند بودنت حق مُسلّم شعرهای سپیدند #علیرضا_ناظمی 2

0 3
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

به تاراج می برد زمانه ذره ذره وجودت را تو اما عاشقی زنی از حوالی کوچه های باران که لطافت آفتاب را گره می زند به نسیم صبحگاه وتبسم باغچه را لابه‌لای شاخه های گلهای رز جا می دهد زنی که درد عشق دارد ولی…

0 2
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

در  تنگاهای  زمانه در  خلوتی لبریز  آرامش آمدی وخنکای  دلم  شدی دغدغه  را از  کالبدم  دور  کردی برایم  مهر  آوردی نشاطی  مملو  از عاشقانه  های  مدام وحالا  من  در ازدحام  این  عمیق  خوشحالی دست  درآغوش  مهرت زندگی  را با شادمانه  ای عاشقانه تجریه  می  کنم…

0 9
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

خاتون من خاتون هزار آینه ی نگاه من خاتون لحظه لحظه ی خاطراتم طلوع کن از مشرق  محض واژه ها استوار بایست مرا تماشا کن نور بخشش بخند و مسحورم کن به خط شعری خاتون من؛ خاتون هزاره های تکاپو و عشق خاتون افسونگری ها…

0 3
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

رها در پرنیان خیال رهیده از غمها رمیده از هرچه اندوه آشیانه بناکرده ای در سرخوشی های بی نهایت ومن چه بی صبرانه مشتاقم به دیدار تو حالا که غوطه وری در ژرفای خیال دلکش شعر وبا واژه ها نسبت داری آفتاب سلامت می کند…