برمی خیزم شبیه پرنده ای از شاخساران درخت تا در انزوای بی کسی خویش ثمره ای باشم برای عمر به تاراج رفته ام درخت، گیاه، آب، خورشید در رقابت بامن هوا را نفس می کشند بی آنکه بدانند تنها تویی که اکسیژن خالص تنفسی ومن…
پایی که مرا به کوچه می برد برشی از رفتن توست و قرص هایم نسخه ای ست که تو پیچیدی به رفتنت که فکر می کنم قلبم تاول می زند این چه التهابی بود که حتی شعرهایم تبخال زدند #علیرضا_ناظمی 1
سایه ی من کوتاه می شود کوتاه وکوتاه تر چندان که دستم به آغوش باور تو نمی رسد وجان می دهم جایی درتنهایی … #علیرضا_ناظمی 0
سرشارم از تو و دوست داشتنت به تو که فکر می کنم نامت می شود ترانه ای شور انگیز و برق لبخندی که برلبانم نقش می بندد چون کبوتری سفید غرق در آبی بیکران بیا و با نفسی جوانه زن بر ساقه های گیسوانم تا…
رفیقم با عکس های تو از فاصله های دور وقتی دلتنگ، بادلهره به لنز دوربین لبخند می زنی ومی دانی من دلم لک زده برای آن بلورین مهربانی هایت ممنونم از تو که در تند باد حادثه ها راه ِ درمان دلتنگی منی به تماشای…
بروی بروم برویم بمان تا با هم از این مهلکه درد چمدان به دست برویم جوری که انگار هیچ وقت نیامده بودیم… #علیرضا_ناظمی 1
دلتنگی هایم زیر نور آفتاب مستقیم ،هراسان می تابد بر گلهای قالی در حیرتم درگوش باد چه گفته ای که ملال نبودنت دامن ِ شاخه های گل ها را گرفته رها نمی کند وبوسه می زند هوای اتاق را به هوای تو #علیرضا_ناظمی 2
دلهره های نبودنت را بغل می گیرم در خیال تکیده شب همراه با نوای باد به انتظار می نشینیم سپیدهایی را که از لمس سرانگشتانت می چکد #علیرضا_ناظمی 1
تظاهر کن که با خیال من درآمیخته ای وبگذار رد عطرت در موهایم بماند حتی به قیمت رسوایی وسهم مرا از مرسوله های لبانت واژه بده حالا که در پژواک لبخندت مرا غرقه کرده قُرق تعلقت به شکل ابر درآ وفنجان های خالی را پرکن…
نگاه من از پنجره نسیم دلکش حضورت وبوی گل های نرگس که مست می کند تمام شامه ی حوالی مرا … #علیرضا_ناظمی 1