قسم به بغض بسته ی پنجره قسمبه مرکب ِقلم های شکسته به شُکوه لاله، شِکوه آلاله و…
ساکنطبقهدوم
96 مقاله
با چشمانت به من لبخند زدی وکسی از من پرسید: راز این تبسم عاشقانه را #علیرضا_ناظمی …
شب آبستن چشمهایم می شود وقتی در تکاپو ماه و انتظار را مرور می کنم #علیرضا_ناظمی 2
می دانم در غروب امروز چشمهایت دلگیرند و دلتنگ واژه ها را میپالایند من به رسم…
در زلالِ آینه، حسرتوار به غمزهی شیرین — اشارههای نگاهت محتاجم #علیرضا_ناظمی 2
خاتون من خاتون هزار آینه ی نگاه من خاتون لحظه لحظه ی خاطراتم طلوع کن از مشرق …