من و او دو انسانیم ازنسلی دررنج زیسته با دلهایی عاشق ومیان ما بعد مسافتی ست طولانی…
پنجره رؤیایی من
100 مقاله
فرو می ریزم در خویشتن بسان اشک شمع درهوای تو جانب من گاهگاهی بیا اینجا هوای چشم…
دادخواست های چشمانم را به قضاوت بنشین وسهم مرا از پنجره های اشتیاق دوبرابر کن سالهاست وکیل…
بعد ازغروب سایه نخل ها روی سرما مهر فکن نخواهد بود صیادان از دریا بازمی گردند با…
چشمهایم درهوای تو ابری می شود باران نگاهم سرازیر می پاید تو را دوباره به خوابهای من…
به اقبال بلند تو غبطه می خورم زنی شاعر با موهای بلند که در پیچ سرکوچه خانه…
به تو فکر می کنم به آخرین حرفی که زدی و آخرین حرفی که زدم به تکانش…
می دوزم گلهای اشتیاق را خرامان خرامان برقاب پریشان دامنم تا التماس چشمهایم را در حسرت تماشایت…
در زنجره اشکبارانِ دلشوره های مدام بی گمانه های شور بی گمانه های آه بی گمانه های…
دور دستهای خیال نبض نشاط سور چشمهای تو درتماشای تک درخت حاشیه تپه منظره ی تماشایی شهر…