آمدی در واپسین یک روز سرد با شال کرم وکفش های مشکی آرام آرام و از نفیر…
رخداد آبان
100 مقاله
مجموعه شعر سعر سپید
این روزها لبریز دردند نفس هایم و گرد غم شیشه های عینکم را تیره کرده است بدجور…
پرسه درهوای بیقرار ییلاق رشک من درهوای تو وثانیه هایی که همنفس با تو نفس می کشم…
زمستان آشنای دوری نیست که آمدنش ناشناس اتفاق بیفتد زنی ست با لباس حریرسپیدی به تن که…
به دختری فکر می کنم که چشم به چراغ امامزاده دارد با گونه هایی ملتهب وشبهایش را…
زمستان آمده است تا نبودنت را جار بزند وقتی واژه ها دردهانم نمی چرخند وباد دارایی هایم…
مثل خرمالوها دلتنگم … دلتنگ پاییزی که نیست #علیرضا_ناظمی 1
چشمهای فرحناک تو شمع های انس گرفته با خیال شب لبخندهای صمیمی مدامت وتب تند نازک دلی…
لنز دوربین ها تمام شهر رارصد می کنند اتفاق تازه ای درراه است سارها حوالی مان پرسه…
درب های بسته ضربه های دستهای تو بی نهایت اضطرابی عمیق و… تلاشهایی بیهوده قفل های نگشوده…