قدم زدن درهوای مطلبوع کوچه ها مطیع درهوای زمستان درست جایی وسط درنگ های بیشمار واژه ها…
رخداد آبان
100 مقاله
مجموعه شعر سعر سپید
چشم درراهم تا بازآمدنت را به شکوه بیکرانه ای آذین ببندم شهر غرق شعف شود وچشم های…
حلقه های مهربانی آغوش باز رؤیا ساحت قدسی نگاه تو آرامشی توأمان با حظ تماشایی گیسوان تو…
از دلشوره ها گاهی می پرم از خواب شبیه پرنده ای که آشیانه اش آتش گرفته بعد…
افسرده درخیابان های بی سروته را می روم وهیچ ماشینی مرا به مقصد نمی رساند پیام هایم…
اردو زده ایم حوالی آشپزخانه درتنگناهای زمانه ی امروز نگاهم از کاناپه ها برمی گردد سمت تو…
چکامه های یادت خاطره انگیزند در آن لحظه ای که دست حوادث بهم رساند من را و…
دستهای تو بوی مهر می داد وچقدر کبوترانه بال گشودیم با آرامش خیالی لبریز چکامه های…
در قاب چشمهایت پروانه وار به سمت روشنای دستهایت جهیدم وحالا درمیانه ی انبوهی از دلخوشی ها…
خوش به حال من که بوی قهوه ی تو را می شنوم هنوز #علیرضا_ناظمی 1