منتظرم بیایی ودلهره های مرا همراه نابسامان دقایقم سامان دهی بیایی و خانه مان روشن شود از…
سیصد وشصت و پنج
25 مقاله
چشم نوازی شبیه اساطیری گل های وحشی که در دل شب چون شب بوها هشیار می دارند…
از دستهایش آب می چکید وهنگامه ای شد در رتق وفتق جزئیات کوچه که دل را به…
چون ابرهای شناور آمدی از دل دریا وساحل به دامنت گره خورده بود اعجاز لبخندت تماشایی ست…
درهوای بی پایان تو شبی به سحر رساندم ماه بود و رؤیای ناتمام من خیزش شب در…