“هنوز بوی اسپرسوی تو درمغز من راه می رود “ وطعم تلخ آن دلم را چنگ می…
رازکوچه بن بست
100 مقاله
عشق نردبانی ست با یک عالمه پله وما عابرانی هستیم صف کشیده درکوچه به انتظار رسیدن به…
پرنده باش درآرزوی آزادی برون آمده از پیله تا پروانه وار رزم زیستن در خنکای عشق را…
شومینه از هوای تو پرشده است من درآتش عشقت در گداز وجودت که قابله ای ست درخور…
به خوابهای پریشان من بیا ومثل پاییز برایم انار بیاور ومرا مهمان کن به طعم گس خرمالویی…
دوری انار تله پاتی چشم های من با دیدگان تو آمادگاهی تماشا فلش بک به یلدایی که…
گیس گره می زنی به روزهای هفته شنبه ظهر کوکوی سیب ،شام عدس پلو یکشنبه ظهر الویه،…
مرامنصرف می کند از قدم زدن درتباهی واژه های باکره ی شعرهایش به دنیا سلامی دوباره خواهم…
من خیره می شوم به افق واز فرسنگها راه دور جاده ها را کوچه ها را یک…
به سویم آمد من بودم و او ساعتی را به سمتم گرفت وگفت: خدمت شما ..! وحالا…