برای بستن ESC را فشار دهید

0 112
1
علیرضا ناظمی

باتو اُنسی‌دارم مشفقانه ازسالهای بسیار دور که نام‌تو را درکتابها خوانده ام کسی چه می داند شایدطلسم شبهای‌ظلمتم رد پای عشق بوده است در محاق‌آفرینشم ازگلویم بردار این پای سنگین‌سکوت را بگذار نفس بکشم زندگی را وقتی فرصت دیگری برای آغاز دیدار غیرازامروز نیست دستی‌به‌آب‌ترکن…

0 79
2
علیرضا ناظمی

سَرَم پایین است شبیه تاکی که از برگ‌های زردش خجالت می‌کشد نمی‌خواهم دست‌هایم را به رهنِ آفتاب بسپارم می‌خواهم با دهن‌کجی به دنیا بنویسم از تو: از رنجِ خستگی‌هایی که سال‌هاست به دوش دارم حالا که پای حوصله در گِلِ صداقت مانده است من با…

0 71
2
علیرضا ناظمی

بازمی‌کنم  چشمهایم را رو به کوچه‌ی اصالت  ودر پاهای‌باد رد جاده‌ی آرامش را  سرک می‌کشم درهمهمه ی صدای شیهه ‌ی اسبی سرکش که تنها آمده است تا از میان آدم های فراری از خود من را با خود ببرد  به سرزمینی دور به سرزمین نور…

0 55
2
علیرضا ناظمی

حیران درکشاکش روزهای‌درد برمی خیزم ازبستر واژه ها بادی ازسمت نیستان می وزد ومن دراستغاثه ی بارانی‌که‌نیست لم می دهم روی‌کاناپه دستهایم ولع نوشتن دارند دارند برای تو از حیرانی‌های من می‌گویند در بادهای‌مخالف اردیبهشتی صدایی درزیر وبم خوابهای‌شورانگیزم رویای شعرهای مراپاره‌می‌کند من می‌مانم و…

0 44
1
علیرضا ناظمی

جاده ها لبریزند از مه وتنهایی مثل خوره به جانم افتاده است دلخورم از خودم ازشعرهایی که اگر بوی تو را ندهند مشتی دانه‌ی سیاه پاشیده برسنگ بیابانند دوباره در وهم تنهایی قدم زنان با گریه درمی آمیزم باشعر و مأنوس با سودای نگاهت پناهنده…

0 32
3
علیرضا ناظمی

پرنده تشنه‌ی رودی جاری ست اسب‌ها در غلیانِ نجیب‌غرور غوطه‌ورند کبک‌ها کارشان به چشمک‌زنی‌ کوهپایه‌ها میل دارد من از اعماقِ خویشتن می‌خواهم سفر کنم به وسعتِ سبزِ آیینه و هوایِ جالیز را کِل بکشم به بوسه‌ای باران و یک نخودِ احساس چاشنیِ زندگی کنم حالا…