تاپاسی ازشب هرشب بومی کشم گل های نرگس هواخواهت را سالهاست رفیق سردردهایم هستند گلهای دستچین تو هنوز لبریز رایحه توست اتاق ومن چقدر اسیر آن سلام آخر تو ام #علیرضا_ناظمی 2
شکاک نگاه می کنم به قدرت ابرها درچشمانم نگاهی پست مدرن چشمک می زند پاییز را دست کم گرفته است باران را … وقتی سیاهی می رود شعرهای سپیدم فجیع است این تبسم دزدکی مهر از کولم بالا می رود آبان برایم نقشه کشیده…
از کنار پنجره حوالی شاخه های آغوش گشوده گلها تو را صدا می کنم به آمدن برای بستن عهدی راستین و پیوندی محکم که زندگیمان را به آغوش خوشبختی گره بزند ورنج سالهای دورمان را در کند از زندگی تا سلامی دهیم خاطره انگیز به…
ببخش که دزدکی بیادت هستم مخفیانه دوستت دارم ودرسکوت ، دلتنگی هایم را برای تو شعر می کنم #علیرضا_ناظمی 2
بگو چند بهار دیگر صبوری کنم وبه آفتابگردان ها قول آفتاب بدهم و انتظار تو را بکشم درخانه باغی که سالهاست قفل آن بسته نشده است بگو چند ساعت بگو چند ثانیه من طاقت بیشتر از این را ندارم به فریادم برس خیلی زود بیا…
مدتهاست زندانی ام در هوای بیقرار ثانیه های تو واحساس می کنم صدای پای خودم را نمی شنود گوشهایم بااین همه بوی تو را حس می کنم حوالی پنجره گرداگرد پرده ها ودردلم غوغایی ست #علیرضا_ناظمی 2