دلتنگی هایم زیر نور آفتاب مستقیم ،هراسان می تابد بر گلهای قالی در حیرتم درگوش باد چه گفته ای که ملال نبودنت دامن ِ شاخه های گل ها را گرفته رها نمی کند وبوسه می زند هوای اتاق را به هوای تو #علیرضا_ناظمی 2
دلهره های نبودنت را بغل می گیرم در خیال تکیده شب همراه با نوای باد به انتظار می نشینیم سپیدهایی را که از لمس سرانگشتانت می چکد #علیرضا_ناظمی 1
تظاهر کن که با خیال من درآمیخته ای وبگذار رد عطرت در موهایم بماند حتی به قیمت رسوایی وسهم مرا از مرسوله های لبانت واژه بده حالا که در پژواک لبخندت مرا غرقه کرده قُرق تعلقت به شکل ابر درآ وفنجان های خالی را پرکن…
نگاه من از پنجره نسیم دلکش حضورت وبوی گل های نرگس که مست می کند تمام شامه ی حوالی مرا … #علیرضا_ناظمی 1
خوشحالم که توهستی وهرشب دست واژه هایت را می گیری به خانه ی من می آیی برایم چراغ می آوری وغذای روح تا من دربستر شعرها آرام بین صدای کلمات موسیقی اسمت را تن پوش خودم کنم ودراز بکشم نامت را روی مه آلوده شبهای…
کتابهایم راکه ورق می زنند عطر نام تو درهوا پراکنده می شود گویی بهاراست و فصل اردیبهشت #علیرضا_ناظمی 1