فکر کردن به تو درمن حادثه می آفریند با چشمهایی قاب گرفته در هوای تو هفت روز هفته درتنهایی قدم می زنم وآدینه ها تو راجستجو گرم درکوچه های دیروز قد نمی دهند واژه ها وطلبکارانه حواس مرا پرت می کنند ازتو غافل از اینکه…
دلم آرامشی می خواهد از جنس تو من باشم وتو باشی دوتا چایی قند پهلو کنارم بنشینی ودر نفس هایم شعله های مهربانت را بریزی بی خیال همه ی دغدغه ها وبگذاری شانه هایت را لمس کند شاعرانه های سپید دستهایم #علیرضا_ناظمی 3
رخ دررخ پنجره به تماشای دستهای تو ایستاده ام درسکوت تا از پهنای صورتت برگیرم لبخندی در مصلحت ایام وقتی لبهایت چون گل رز تمام قد سرخ می شوند از خاطره هایی که تو برایم ساخته ای #علیرضا_ناظمی 2
پروانه وار جهیدن در هوای بیقرار انعکاس نفس های تو چه حظی دارد تب تند قرار اشتیاقی به مکث ثانیه ها خیال دلکش حیران قلب من وبغض فرو خورده ای که شکست … #علیرضا_ناظمی 3
بگذارباران ببارد من عهد کرده ام زیر باران به رقص درهوای خاطر خواهی تو مجنون بیایم و بی آنکه سررشته ی الفت تو را گم کنم به تو بگویم از رفتن حرف نزنی مَردها پای رفتن ندارند از کوچه ها خطا پوشی کن غلط های…
حوالی دی درسرمایی جانسوز قطاری از ابرها درگذرند بوی زمستان در کوچه پیچیده باران امّا! نمی بارد من درچشم انتظاری سنگ روی یخم #علیرضا_ناظمی 3