برای بستن ESC را فشار دهید

0 104
4
علیرضا ناظمی

خیلی طولانی حرف نمی زنم وسعی می کنم وسط خاطره هایت مردی باشم  که بتوانی رویش حساب کنی دغدغه هایت را به گوشش بخوانی با چشمهایش ابری احساست رابه اشتراک بگذاری وآرامشت را از واژه های کلامش بدزدی گرچه هوای روزگار بارانی ست وسیل غمها…

1 110
6
علیرضا ناظمی

حرفهایت نگرانم می‌کند چیزهایی‌هست‌که‌قابل‌گفتن‌نیست! توسهم‌من‌از زندگی هستی ونمی‌دانم‌چرا ‌همیشه درسکوتهایت ولوله‌هاست جایی‌که تو از رگ‌گردن به من نزدیکتری همین دقایق امروزی ست واین واپسین روزهای شعر که ما درآن زندگی می‌کنیم ای کاش می توانستم شعرهایم را به رنگ آبی دلخواه تو می کردم نقشی…

0 113
6
علیرضا ناظمی

داشتنت احساس خوب شادی ست حالا که دستهایت را زیر سَرم دارم ودوست داشتنت خصوصی ترین تصمیم زندگی ست سالها مشروط زیسته ام برای اینکه بتوانم در حجم انبوه فاصله ها همدمی داشته باشم از جنس عشق شورشگر چون زمان آرام چون سکوت وسرشار از…

0 105
1
علیرضا ناظمی

به زبان مادری برایم حرف بزن شعربخوان ازیاکریم ها وصدای لبخندت را روانه کن سمت سلام چشمان من تو درتنهایی دلتنگ می شوی ومن درتنهایی برایت گریه می کنم کاشکی! این فاصله ها را می شد  با فرصتی برایر پرکرد فردا که… خورشید از شرق…

0 93
2
علیرضا ناظمی

می باری درمن شبیه بارانهای بهمن تند ونرم ، تاابد من با چتری ازمهربیکران می ایستم به تماشا باران یعنی تو و من؛  چقدر قشنگ است  خیس شدن…   زیر نجوای مهربان شعر هایت وقتی سرود مهر می‌خوانند لبهایت ومن   بیشتر به تو فکر…

0 108
2
علیرضا ناظمی

سه‌شنبه ها برای من حال وهوای دیگری دارند وقتی واژه ها دیوانه از ته حلق ادا می‌شوند من گریزان می افتم دردام اشتیاق لبخندت مشتاقم می کند به آرامشی که دردستان توست وقتی شعر پناهمان می شود واهلی هوس آلوده چشمت از فاصله های دور…