برای بستن ESC را فشار دهید

0 12
1
علیرضا ناظمی

به اقبال بلند تو غبطه می خورم زنی شاعر با موهای بلند که در پیچ سرکوچه خانه دارد عاشق سکوت است آهنگ شاد گوش می کند سالهاست مطب هیچ دکتری نرفته گوشواره هایی از طلا دارد با لبخندی همیشگی زنی که مدتهاست با تبسم غمهایش…

0 17
1
علیرضا ناظمی

به تو فکر می کنم به آخرین حرفی که زدی و آخرین حرفی که زدم به تکانش آخرین دست به لرزش پاهایم به خاکستری روزگاری که بعد ازآن فاجعه ی تلخ برایم رقم زدی به پرستوهای مهاجر درلباسم که چگونه سمت زاینده رود را نشانه…

0 18
1
علیرضا ناظمی

دلم که می گیرد وچنگ می زند انگشتانم دلتنگی را با حس غرور همیشگی ام به مجازی سرکی می کشم از تو خبری نیست دلم را خوش می کنم به   آخرین دیدار آخرین ملاقات آخرین باری که از دستانت هدیه گرفتم وهمراهش چشمهایم را…

0 16
1
علیرضا ناظمی

در زنجره اشکبارانِ دلشوره های مدام بی گمانه های شور بی گمانه های آه بی گمانه های درد بی گمانه های سوز رها به داغ خویشتنم بی آنکه دستی پناه شانه ام باشد تا وارهم از دوری از این همهمه از این همه دلواپسی دلتنگی…