برای بستن ESC را فشار دهید

0 9
1
علیرضا ناظمی

توآهسته به من رسیدی وقتی تلاقی نگاه هایمان یکی بود وآفتاب سایه را تاشانه هایمان بالا آورده بود من هنوز آن شاعر سابقم که درشعرم از حرفهایم پا پس نمی کشم بگذار در چشم هایت اردو بزنم وهمینطور در دلت بشکن حصر تنهایی را بگذار…

0 15
1
علیرضا ناظمی

پنجره ها باز است من به سمت افق های دور در پروازم مغناطیس وجود تو هر روز فراخوان دارد در امتداد دستهایت چه حس روبه رشدی درجریان است پرده از سرشب برداشته جریده های روزنامه ها و ابلاغ های بیشماری که هر کدام مرا می…

0 11
1
علیرضا ناظمی

قبض روح می شویم تا می رود این آینده موهوم بیاید رنگین کمانی از دردها پینه ی شانه هایمان می شود سرخ زندگی می کنیم پرپر می شویم و زاده شدنمان با درد سیراب می کند خانه ها را دلخوش به شعریم وهوای تازه ای…