برای بستن ESC را فشار دهید

0 89
1
علیرضا ناظمی

صدای او را که می‌شنوم گریه‌هایم آمیخته می‌شود با لبخندهایش از دور دست‌ها دست‌های شفقت او به سمت من دراز می‌شود هم‌نوا با اشک با اهستگی سخنِ صبورانه‌ی سروها و صدای پای کسی در جوی روانِ این سال‌های رفته رقص‌کنان می‌تازد بر شمایل شب و…

0 131
2
علیرضا ناظمی

از راه می‌رسی و ترسیم می‌کنی عشق ابدی مرا شبیه شاتوت‌های زیر درخت که با قانون جاذبه راهی پیدا کردند به مقصد دل‌ها با چکمه‌هایی سرخ و زیبایی جادویی خاصی زنانه و حالا دوباره پاییز می‌رسد از گرد راه تو برای اولین بار قدم می‌گذاری…

0 77
2
علیرضا ناظمی

پیش از آمدنت تنها بودم شبیه پنجره‌ای رو به ساحل در انتظار موج‌های بی‌قرار گریزان از هر چه مهربانی و کارم به نگاه به سنگفرش‌های خیس خیابان کشیده شده بود شبیه بودم به سیب گازنزده‌ی کالی مانده روی درخت که از فرط آفتاب پوسیده شده…

0 73
1
علیرضا ناظمی

همیشه پنجره‌ای بوده که تو را به من و مرا به تو رسانده این‌بار هم دلم گواهی می‌دهد: در شلاق دقایق حرف‌های خوبی رد و بدل می‌شود پنجره‌ای نو از درون من رو به تو نور می‌ریزد تو در من می‌شکفی بین ما جدایی نیست…

0 287
1
علیرضا ناظمی

باتو اُنسی‌دارم مشفقانه ازسالهای بسیار دور که نام‌تو را درکتابها خوانده ام کسی چه می داند شایدطلسم شبهای‌ظلمتم رد پای عشق بوده است در محاق‌آفرینشم ازگلویم بردار این پای سنگین‌سکوت را بگذار نفس بکشم زندگی را وقتی فرصت دیگری برای آغاز دیدار غیرازامروز نیست دستی‌به‌آب‌ترکن…

0 106
2
علیرضا ناظمی

سَرَم پایین است شبیه تاکی که از برگ‌های زردش خجالت می‌کشد نمی‌خواهم دست‌هایم را به رهنِ آفتاب بسپارم می‌خواهم با دهن‌کجی به دنیا بنویسم از تو: از رنجِ خستگی‌هایی که سال‌هاست به دوش دارم حالا که پای حوصله در گِلِ صداقت مانده است من با…