برای بستن ESC را فشار دهید

0 17
1
علیرضا ناظمی

از کوچ ساحل آمدی دریای من سواره بر موج چشمم  درتسخیر ِ امواج تپنده  به هوای تنفس ساحل ومن همه تن نظاره به هیأت چتر زلفانت در فوج فوج ِ بارش شهابی   از مسیر مهتاب  از مه آلود بیقرار عینکی در شب زفاف شیشه های…

0 25
3
علیرضا ناظمی

به‌ رقص آمده اینجا، هوای مردادی به جوششی که در آن ردپای تو پیداست و باز تاب نگاهی  پر از نسیم تنت تمام طول شب و روز با ملیح سخن چقدر دیده‌ به راه تو باخته مهتاب در آسمان بلند بزرگ پیشانی به وقت چیدن…

0 33
1
علیرضا ناظمی

آمدنت، پس از فصلِ رفتن‌ها در شبی رخش‌رَوانه از شیهه‌های بی‌قرار در چشم‌بندِ عشق، که از پرواز می‌ترسد پای چراغانِ تاریکی اشک‌خنده‌های گمشده… و آواز جیرجیرک‌ها… (مکثـی،‌ به درازای شبـ/تـا) در پیشخوانِ سکوتِ سپیده تا ناممکن‌ها بال بگشایند و آنگاه ماه بر شاخه‌های مهر، میوه‌ی…

0 27
1
علیرضا ناظمی

در فراسوی خیال تو پشتِ پنجره‌هایِ التیام —آینه‌هایِ شکسته‌ی آرزو— خمیده به ردِّ نگاهت در سایه‌سارِ مهرت — ایستاده باران باش و ببار از ابرهایِ مه آلود آرزو تا شستشو دهد این زخم‌هایِ بی‌کران را تا بروبد این بیابانِ دلتنگی را سکوت رابشکن! مرا با…

0 29
1
علیرضا ناظمی

در رگ‌هایم می‌تپد قلبی که جای تو جا مانده است درآن تبِ تنِ تو، آتشی‌ست که بر گونه‌هایم جوشی سرخ می‌نشاند هر صبح پیش از آنکه خورشید طلوع کند در چینِ لبخندت خانه می کنم موهایت را هر شب مثل برگ‌های پاییزی شانه می‌زنم و…