برای بستن ESC را فشار دهید

0 47
2
علیرضا ناظمی

جایت سبز میان همهمه‌ی جا خالیهای همیشگی و اینجا، کنار میز صبحانه   لبخندت عسل است   و بخار چای، نشان از تُو دارد  گلهای پرده ‌را می بینم‌ اینک که از دشت ارژن، دستان‌توشکوفه‌زدند شبِ مهتاب، شویدپلویمان  که‌مزه‌ی تو را در قاشقهایم جاودانه می‌کند…

0 50
1
علیرضا ناظمی

خوابم برده است میان جنگلی هراسان و هولی که در دل دارم عمیق تر است از خواب شبیهم به کودکان مادر گم کرده که شبیهترند به مادر مرده ها تا کودکان گمشده راه دور است،مسير ناهموار جاده سخت، کفشهایم نامناسب تشنگی غالب، گرسنگی مهاجم وزمان…

0 60
1
علیرضا ناظمی

قسم به بغض بسته ی پنجره قسم‌به مرکب ِقلم های شکسته به شُکوه لاله، شِکوه آلاله و زنبق‌هایی با نبضِ تُندِ بی‌قرار در آغوشِ گرمای خشمگین آفتاب که از طلوع تا غروب چشم به راه ابرِ نگاهت مانده‌ام تا رنگین‌کمانِ چشمانت را در چینِ لبخندِ…