برای بستن ESC را فشار دهید

3 108
1
علیرضا ناظمی

لبریز آهم لبریز درد و توهّمی عمیق در انگاره های این بی امان اشتیاق و این مزمن اندوه که سترگی آن شانه هایم را خم کرده است مرا به حجم دلخواهی از یک دلبرانه مهر به قدر آغوشی مرهم و به اندازه عمیق تُرد احساسی…

0 57
1
علیرضا ناظمی

از بستر زخم های کوچه آمده بودی بار درد تنهایی به دوش نشسته درساحل هیجان با چشمانی خیس باران دلت اما قُرص صدای پای خدا را در خلوت دیدگانت می توان دید دستت در دست شعر هرم نفس هایت مهر دلت اما … قُرص ِقُرص…

0 65
1
علیرضا ناظمی

دل آشفته دیدمت  و بسان مستان بود چشمهایت با موهای رقصان درباد می رفتی خرامان خرامان آه از دل برکشیده وشادی از دلت پرکشیده نبینمت غمناک باشی جهان در تکاپوی نام تو رنگ وفا گرفت برخیز از این عزلت نشینی غم بنشان به رقص آر…

0 54
1
علیرضا ناظمی

در جنبش تبادلات ذهنی آرامش را مانی که در بیداد شوکران زمان حکم بهاردارد بهاری همراه با   تنفسی شور انگیز که خون چکان است به قلب وخون ریز است به رگ نمی دانم چه حکمتی ست که عاشقان همیشه دورند و مهجور… #علیرضا_ناظمی 5

0 51
1
علیرضا ناظمی

ما خواب بودیم وناف ما را به صدقه سری خوشبختی کنار آیینه ی بخت با گلهای خرزهره بریدند آفتاب درکرت های حوالی جوانی مان پیچید پشت سرمان کف زدند، جیغ کشیدند امان ازاین مردم وحالا سالهاست گوشه ی این مزرعه ی لم یزرع کز کرده…