درامتداد باز کوچه تصنیفی از بهاربود آمدنت صبحی شبیه به جاری زلال نور چون کوه استوار چون سرو سراپا سبز چون آهو خرامان چون آتش سوزنده واز دامن ما صبر بردی وقرار را #علیرضا_ناظمی 1
ترجمان واژه های ملیحی در کوک تکلم سطرها که نگاه ها ی خیره آبستن زیبایی تو می شوند ترنه هایت را گوشه چارقد جا می دهی واز ما دل می بری وقرار #علیرضا_ناظمی 2
در هوایت پرواز قصه قشنگی ست ابری لاژوردی دلخواه تو هجوم سایه ها تپش شادمانه قلبها در حصار تن شور انبوهی شاعرانه وسهم من از بودن تو در قرار بیقراری چشمها #علیرضا_ناظمی 1
شورانگیرند عاشقانه هایت من به این غمزه ی بدیع واژه ها در ساحت بکر تصاویر ناب نگاهی تازه دارم پیشتر از آنکه بیایی ونشاط پنجره های باران خورده باشی در سطر چینی های هر سپید ودرآغوش خود نقاشی کنی مرا در قابی از آینه گردانی…
خوشبینم، به رقص پرستو و پرواز عطشناک لبخند به جادوی هزاره خیال در بُن رستاک اندیشه من به تناسب مهر وعاطفه به تناسخ عاشقانه های حوالی برگ ریز پاییز به سکوت فریادهای مدام بی هوا… همیشه غبطه می خورم #علیرضا_ناظمی 1
آرام، همچون سایه با من به جاده زدی سیاهه ی واژه ها را چون سپید بدل به شعر کردی چون خون در من جوشیدی چون نفس در من تنیدی چون چکامه در من آرمیدی چون غم در من گریستی چون بهار در من سبز شدی…