بر بوم نقاشی نقش می کنی خیال آهوان رقصان در باد را بهار مرغان در پرواز را راز عاشقانه های بین مان را تو تردست ماهری هستی حتی شعرهای مرا در عینیت نگاه مخاطبینت در نگاره زیبای آفر ینش شده ات ترسیم کرده ای نقشی…
دریا از تو آرام یافت موج از تو تپندگی ساحل راز پوش از نگاه تو شد مرغان بال گسترانیدن را از تو آموختند ماهی ها نفس کشیدن را من از تو یاد گرفته ام شکیبایی را… #علیرضا_ناظمی 7
عادت دارم، به شاعرانه های مدامی که از تو برای من قدیسه ای ساخته است بی همتا در خیل عظیم زنان دنیا حالا من برای گزینش واژه های شعرم اندکی از لبخندت را همراه با راز ملیح عطر گیسویت و ترنم مهر گام های…
آ…ه گل رز ،گل رز ،گل رز سالهاست تو می دانی من عاشق گل رزم وهربار در هر مناسبتی مرا به وسوسه ی آن تماشایی دوست داشتنی دعوت می کنی درست مثل همین الان همین لحظه #علیرضا_ناظمی 6
به استقبالش در چشم به راهی آغوشی رنگ از رخسار پریده چکاوکی غزل شد با گریه های توأمان و لبخند های پیاپی وحالا در سپیده دمان امید سور مهربان نگاهش شعری سپید است شیرین تر از جان… #علیرضا_ناظمی 6
در من چه آتشی نهفته دامنت که تبسم جاری خیالهایت به بستر هر شبم تندبادی می افکند از امید با امید به وقت امید تا شعله های اشتیاق من چاروق به سر دوشادوش درد شانه به سر بکشد آه های … آهسته ات را نگفته…