برای بستن ESC را فشار دهید

0 10
1
علیرضا ناظمی

شبیه رعد شبیه باران شبی از دل حادثه آمد ‌و از نبض جولان سِترگ عمیقی مرا با خبر کرد احساسهایش گونه هایم را نَم نَم درنوردید چشمانم را به پنجره گره زد بارش شهابی واژه هایش  قلبم را به نَفَسش دوخت بی آنکه بداند من…

0 11
1
علیرضا ناظمی

چقدر بار ملامت کشیده  تحقیر شدیم دراین راه ِ زاد و ولد عشق و عاشقانه های مدام به ما خندیدند گر گرفت تنمان شعف، شرافت،شور  وغوغای بیکرانه های مهرمان دستخوش آفات شد زندگی منطبق با خواست ما اداره نشد وحالا ما درایستگاه زمان منتظر قطار…

0 8
1
علیرضا ناظمی

در سایه سار ناملایمتی ها آنجا که شولای غم برگرده روزهایت انداخته بود زمانه آمدم تا در ازدحام واژه های غم آلود معبری برایت باشم برای رهیدن از سلول سلول دردِ تا مغز استخوان فروکشیده و حالا در گرمای شهریوری این روزهای شاعرانه  به هیچ…