برای بستن ESC را فشار دهید

0 134
2
علیرضا ناظمی

حرف‌ها در دهانم نمی‌چرخید زبانم را گویی… و سرانگشتانم بودند که راوی قصه شدند از آسمان، تندباد وزید و من نوازش باد را از پشت دریچه‌ی کولر دیدم تماشایی بود: رقص پرده‌ها در آغوش خیال‌انگیز وسوسه و علائم هشداردهنده پس از آن که به ملاطفتی…

0 122
3
علیرضا ناظمی

آخرین خبر رویداد مهمی بود: تخطی عاشقانه‌ای مدام شبیه نیش زنبور عسل در رگبرگ های گل‌ها  صحبت از پیراهن تنهایی مرد تشنه‌ای ست که چهار بار،فصل پنجم را دوره کرده و ماجرایش تیتر اول تمام روزنامه‌های شهر شده خدایا، به جای اینهمه برج کمی هفته…

0 102
1
علیرضا ناظمی

کاج‌ها روایان قصه‌ی‌عشقند در تبسم ملیح این روزهای درد و کلاغ‌ها جارچیان صبوری من و تو هستند در چشم این روزهای فاصله و برف‌ها کاتبان سپیدجامه‌ی‌آه و حسرتند در زلال عطشناک زمستان امان از این کاج‌ها،کلاغ‌ها و برف‌ها! #علیرضا_ناظمی 2

0 93
1
علیرضا ناظمی

صدای او را که می‌شنوم گریه‌هایم آمیخته می‌شود با لبخندهایش از دور دست‌ها دست‌های شفقت او به سمت من دراز می‌شود هم‌نوا با اشک با اهستگی سخنِ صبورانه‌ی سروها و صدای پای کسی در جوی روانِ این سال‌های رفته رقص‌کنان می‌تازد بر شمایل شب و…

0 134
2
علیرضا ناظمی

از راه می‌رسی و ترسیم می‌کنی عشق ابدی مرا شبیه شاتوت‌های زیر درخت که با قانون جاذبه راهی پیدا کردند به مقصد دل‌ها با چکمه‌هایی سرخ و زیبایی جادویی خاصی زنانه و حالا دوباره پاییز می‌رسد از گرد راه تو برای اولین بار قدم می‌گذاری…

0 82
2
علیرضا ناظمی

پیش از آمدنت تنها بودم شبیه پنجره‌ای رو به ساحل در انتظار موج‌های بی‌قرار گریزان از هر چه مهربانی و کارم به نگاه به سنگفرش‌های خیس خیابان کشیده شده بود شبیه بودم به سیب گازنزده‌ی کالی مانده روی درخت که از فرط آفتاب پوسیده شده…