برای بستن ESC را فشار دهید

0 6
1
علیرضا ناظمی

از سرزمین نور آمده بودی با گیسوهایی مشوش سربه زیر مثل همیشه نگاهت همه تن تکاپو وجودت همه تن چکامه ودر خاطر افسرده ی من پا نهادی دهانم واژه شد غزل پا گرفت وهزار افسوس که خواب مرا صدایی به هم زد افسوس ،افسوس و…

0 4
1
علیرضا ناظمی

در کوران روزهای درد حمایت تو همیشه توشه راهم بود من شبیه مسافری غریق توهمچون ناجی از بیراهه های امنیت و آسایش آمدی بهار آوردی وشاعرانه ی احساسم را تلطیف کردی آرامشم را مدیون توام #علیرضا_ناظمی 1

0 9
1
علیرضا ناظمی

خورشید تابنده درختهای سریه فلک کشیده سایه های گسترنده همه ایستاده اند تا جملگی یک چیز را بگویند: هرجا از تو نام ونشان است تقدس آنجا معنا می شود من با حضور قلب به باور عشقِ مقدس تو ایمانِ قلبی دارم چیزی شبیه به پرستش…

0 9
1
علیرضا ناظمی

دل آشفته در نازکای خیال گره زده دیده را به زمان ودر نگاه غمبارش چه تاسفی عمیق در حوصله عصرگاهی اش پاگرفته فروغ در نگاهش زاده می شود وسهراب درانحنای عرصه ی حضورش ریشه دوانیده کاش غمها زاده نمی شدند کاش غصه ها مقطوع النسل…