ترانه های مهرت همراه آوازهای دلکش حضور تو و بی تابی های شبانه ام در لَختی نگاه معصومانه از تو خلاصه می شود من هرشب به جرعه ای بوسه های بیقراریت بسنده می کنم وقتی تو در خوابی عمیق کوچه های پاییز را همراه برگ…
آغوش وا می کنم به روی تنهاییش درآذری که قرارمان بود در پاییزی که وعده داده بودم #علیرضا_ناظمی 2
هرشب به خوابهای من سرک می کشد آغوش ِ باز ِ خیال دلکش تو ومن مشتاقی مهجور خزیده به کنجی از غم جان تازه ای می گیرد وجودم به آمدنت … شبم نورافشان می شود چشمهایم بارانی وشعرهایم چه قرار تازه ای می گیرند از…
چه سرنوشت غریبی داشتیم تا آمدیم مهر را درک کنیم پاییز آمدو به جانمان آذر زد برگ ریزان شد باغ به تاراج رفت تو رفتی وهنوز در من دردهجران تو بیداد می کند #علیرضا_ناظمی 2
پرسه درهوای بیقرار ییلاق رشک من درهوای تو وثانیه هایی که همنفس با تو نفس می کشم در هوای دلبیقراری #علیرضا_ناظمی 2
نوک این قلم را از گلوی واژه های من بیرون بکشید قسم به بی گناهی واژه ها وهیهات از جبر زمانه که پای هر استرسی را به شعر بازمی کند دردمندم شبیه آن دخترک روستایی که با عصا از درخت انار می چیند من…