برای بستن ESC را فشار دهید

0 14
1
علیرضا ناظمی

بگذار بباریم بی امان شبیه روزهای بارانی تا آغوش‌هایمان بوی نم بگیرد ولبخندهایمان تاول بزند بگذار حمله کنند واژه ها به جان سطرها واسب های احساس مان زین شوند حالا که پرده های خجالت را کنار زدیم وجهان بکام شاعرهاست #علیرضا_ناظمی 2

0 27
1
علیرضا ناظمی

باغ انار  شیربهای خوبی های توست در ازدحام پنجره های روبه زندگی حالا که نقش مقدس آدمیت را در نخستین سلول های روشنایی معنا کردی واز دهانت کلمه ها می تابند به سطرهای دفترم بگذار عطر لباس هایت نیز درجانم جاری شود ومن جان بگیرم…

0 14
1
علیرضا ناظمی

“هنوز بوی اسپرسوی تو درمغز من راه می رود “ وطعم تلخ آن دلم را چنگ می زند چه حکمتی داشت قصه ی ما وچه حکایتی دارد این پاییز که اینسان وقفه انداخته   درکار عشق وخلاصه کرده بودن را در سکوت تنهایی صدای سوت…

0 14
1
علیرضا ناظمی

عشق نردبانی ست با یک عالمه پله وما عابرانی هستیم صف کشیده درکوچه به انتظار رسیدن به بام تا هرشب شاهد رقص ستاره ها باشیم درکالبد آسمان وقندیل از چشم برداریم درگرگ ومیش این روزهای آبستن درد وقتی زمستانِ تقویم ها به ساعتها هم سرایت…

0 14
1
علیرضا ناظمی

به دختری فکر می کنم که چشم به چراغ امامزاده دارد با گونه هایی ملتهب وشبهایش را زیر نور ماه نذر سجاده کرده است در بی تابی روزگاری که سهم او را تنهایی رقم زده با چشم های خیسی که باز تا نیمه شبها باز…