برای بستن ESC را فشار دهید

0 12
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

پنجره ای رو به نور نفس کشیدن در هوای آزادی دیوارهای زخمی دستهای خون آلود استبداد واژه های وهم آلود و رجز ثانیه ملالی نیست درخت ها به بار نشسته اند ودر کورسوی امید دری باز می شود به روشنای اندیشه درست همین روزها ودر…

0 21
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

من گریه ام گرفته به حرمت پرندگی ات قسم درمن حلول کن شبیه ماه در دل آسمان ِشب در من حلول کن به وقت سحرگاه دردل تاربکی تا نوبت خروس خوان صبح که برسد ما یافته باشیم سر پناهی به قصد جان پناه درمن حلول…

0 19
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

ایستاده ام به تماشا برش های خاکستری صدایت را  در صفی طولانی از عقربه ی پلک های دوان دوانم درست حالا که ابرها دریغ می کنند سایه ی خود را از عابران کوچه های شهریور و پاییز جامه دران شکوه رستاخیز مهر توست از پنجره…

0 17
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

همراه نسیم جوی آمدی خرامان در بسامد واژه های دلنشین نامت را هجی کردم آب روانی بود روشنایی ولبخند حضورت چارقد به سر با ترنم مهری لبریز باران آمدی و رد گام هایت واژه واژه چکامه ی بلند عشق شد #علیرضا_ناظمی 1

0 16
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

فصلِ رقصِ پاییزیِ گیسوهایت در آبانگانِ خسروانیِ لبخندهایِ   گل اناریِ تو و چشمک نگاه  در فربهی واژه هایی انس گرفته با سوسوی پنجره پنجره فاصله در عمیقِ توقفِ قلبی در بُهتی شاعرانه قسم به عشق که  تماشای تو در آن قاب دلبرانه حق آینه…