برای بستن ESC را فشار دهید

0 11
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

آشفته حالم از این برزخ از این کوه درد که درحصاری از اندوه تورا درآغوش کشیده است وچه غمگنانه ذهن تو را درهم ریخته است دلخون نباش که چون کوهی سترگ دراین آزرده حالی ، تو را  به قصد رهایی از بند همراهم به همراهی…

0 7
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

شورانگیرند  عاشقانه  هایت من  به  این  غمزه ی بدیع  واژه  ها در  ساحت بکر  تصاویر ناب نگاهی  تازه  دارم پیشتر  از آنکه  بیایی ونشاط  پنجره  های باران خورده  باشی در  سطر  چینی  های هر  سپید ودرآغوش خود نقاشی  کنی  مرا در  قابی  از  آینه  گردانی…

0 10
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

خوشبینم، به رقص پرستو و پرواز عطشناک لبخند به جادوی هزاره خیال در بُن رستاک اندیشه من   به تناسب مهر وعاطفه به تناسخ عاشقانه های حوالی برگ ریز پاییز به سکوت فریادهای مدام بی هوا… همیشه غبطه می خورم #علیرضا_ناظمی 1

0 12
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

آرام، همچون سایه با من به جاده زدی سیاهه ی واژه ها را چون سپید بدل به شعر کردی چون خون در من جوشیدی چون نفس در من تنیدی چون چکامه در من آرمیدی چون غم در من گریستی چون بهار در من سبز شدی…

0 8
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

قفسی دلگیر است بی تو   برایم این شهر صبحگاهان چون پرنده ی دربند ظهرگاهان چون آفتاب در محاق شامگاهان چون اسیر در غربت ایستاده در تماشا شامگاه را درنظاره ام امشب و هر شب شبیه مغروقی در موج وجب به وجب خاطره را راستی…

0 10
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

ممنوع بودی برایم مانند همه ی چیزهای خوب دیگر شبیه قند شبیه عطر شبیه حلقه ی طلا شبیه حس یک همراهی شبیه … شبیه نکته های توضیح المسائل وحالا من به حس گناه نابخشوده ای مکرر ؛ با خودم درگیرم : که این رسم مسلمانی…

0 8
1
علیرضا ناظمی
1 دقیقه مطالعه

می آیم از دل ستاره ها سربه زیر با قامتی افراشته و کوله باری از ستاره به دوش تا کهکشانی از مهر پیشکش نگاهت کنم وقتی به قاب چشمان من زل می زنی ومن به قدر یک آه طاقت دوریت را ندارم… #علیرضا_ناظمی 1