سمت خیال پنجره ی پاییز این روزها شدید دلتنگ می شوم گاهی برای تو گاهی برای مهر…
ماهی در آب کبوتر در آسمان درخت در جنگل گل در بوستان قرار می گیرد و من…
شبیه رعد شبیه باران شبی از دل حادثه آمد و از نبض جولان سِترگ عمیقی مرا با…
دستی به نوازش بلند در انحنای عمیق عاشقانه ای که بوی محبت می دهد لبریز عشق لبریز…
چقدر بار ملامت کشیده تحقیر شدیم دراین راه ِ زاد و ولد عشق و عاشقانه های مدام…
در سایه سار ناملایمتی ها آنجا که شولای غم برگرده روزهایت انداخته بود زمانه آمدم تا در…
سنجاق کنید برگ برگ وجود مرا به شیرازه کتابها رها کنید بر شاخساران سرود آوارگی واژه هایم…
چشمهایت بیکران مهر است لبخند تو شکوفه گل انار می خندی آستانه تحمل من چقدر کم است …
دستهایت پناه خستگی هایم شد در فصل برگ ریزان بی آنکه بفهمم عمق این قصه عاشقانه تنها…
توآهسته به من رسیدی وقتی تلاقی نگاه هایمان یکی بود وآفتاب سایه را تاشانه هایمان بالا آورده…